رادين قشنگم...هستي مامان تويي
خداجونم شكرررررررررررررررررررررت ...پسرمو سالم دادي توي بغلم لحظه تولدت توي اتاق عمل همه فرشته هاي خدا رو كنارم حس مي كردم ..باورت ميشه؟ توي اتاق وقتي كه صداي پاره شدن كيسه آب با صداي گريه تو آميخته شد فقط سكوت بود و گريه منو تو و صداي من كه بهت مي گفتم جانم جانم جان مامان گريه نكن قربونت برم همين الانم اشكام دارن گوله گوله ميريزن پايين وقتي ياد اون لحظه ميفتم قربون روي ماهت بشم من كه اينهمه دوست داشتني هستي ..از نگاه كردنت و بغل كردنت سير نميشم..دلم مي خواد بوس بارونت كنم اما به خاطر خودت بايد از روي لباسات فقط تنت رو بوس كنم و مست بشم از عطرت پسر قشنگم رادين مامان نمي تونم وصف كنم حالمو وقتي خانوم پرستار گذاشتت توي بغلم ..شايد از ...
نویسنده :
مامان شازده
13:41